جوک مردانه

ساخت وبلاگ

امکانات وب

نیوشا_ببخشید شما کی هستید؟ _خودت کی هستی؟ زدیم زیر خنده ، نیوشا_جیگر بودیم جیگرتر شدیم نخورنمون... _واقعا ناز شده بودیم با اون لباسا وکلاه گیس ولبای قرمز شدمون انگار کس دیگه ای شده بودیم ،قرمزی لباس با پوست سفیدمون میجنگید داشتیم کفشای پاشنه ده سانتی اتیشیمونوومیپوشیدم که تقه ای به در خورد هاکان_خوبه گفتم وقت تنگه چه غلطی میکنید اون تو ؟ نیوشا با خنده_ غلطای خوب خوب یهو در به شدت باز شد هاکان عصبی پوشیده در کت وشلوار خوشدوخت سفید رنگ ظاهر شد در حالی که دو تا پالتوی سفیدهم تودستش بود . تا ما رو دید مات و مبهوت نگامون کرد توئ نگاهش حال غریبی بود ،کاش میدونستم تو فکرش چی می گذشت نیوشا_ الو ، الو جناب سردار ،خوبید؟سکته نکنید یهو، نترسید بخدا خودمونیم ، د تقصیر خودتونه ،عین شمر زلجوشن سر تا پا قرمزمون کردین. انگار از خواب پرید دوباره اخماشو تو هم کرد پالتو ها رو پرت کرد طرفمون تو هوا گرفتیمشون . هاکان_ مزه پرونی بسه، بجنبید که خیلی کار داریم. زودتر از ما رفت ما هم به دنبالش. _ااا نیو شا روسری، شال نیوشا_ناتا قربونت برم ،از کی اینقدر چلمنگ شدی؟ _گمشو بی ادب، نیوشا_ عزیزم اگه قرار به شال وروسری بود که این هاکان بدبخت پول ارتشو حروم این کلاه گیس نمیکرد. _راست میگیا اصلا حواسم نبود نیوشا_من همیشه راست میگم اما کیه قدر بدونه. نزدیک هیلیکوپتر شدیم با یه دست کلاه گیسمونو با دست دیگه دنباله لباسو گرفته بودیم تا باد هیلیکوپتر خرابشون نکنه . مونده بودیم با این پایین تنه تنگ چطور سوار شیم که سرهنگ دست دراز کرد نیوشا سریع دستشو تو هوا قاپید ،موندم من بدبخت که یهو حس کردم دستی دور کمرم حلقه شد و منو نشوند رو صندلی ،برگشتم هاکان بود با همون نگاه غریب... هیلیکوپتر بلند شد . یهو حال نگاش عوض شد هاکان_تشکر کردن بلد نیستی؟ _مگه من ازتون کمک خواستم که حالا توقع تشکر دارید . هاکان زیر لب_بالاخره یه روز این زبونتو کوتاه میکنم . _ شتر در خواب بیند پنبه دانه ... (این تکه های نیوشام بعضی وقتا خیلی به درد میخوردا) هاکان_سر فرصت شتری نشونت بدم که دیگه جرات نکنی اسمشم به زبون بیاری _وای چقدر ترسیدم هاکان _ اونم به وقتش عزیزم اونقدر نرم و لطیف گفت عزیزم،که یه حالی شدم .. سریع صورتمو به سمت دیگه کردم نیوشا کنار سرهنگ که اونم کت وشلوار سفید رنگ به تن کرده بود نشسته و با لبخند واسم چشم و ابرو میومد .
جوک مردانه...
ما را در سایت جوک مردانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : negar postkalafa12811 بازدید : 121 تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1392 ساعت: 14:59